موسیقی دینی و نوای عاشورایی
موسیقی دینی ایران را میتوان در محرم و عاشورا جستجو کرد.
این سبک از موسیقی از جهات مختلف مورد توجه و اسقبال مردم بوده است. نوایی حزن انگیز و تأثر برانگیز که بخش قابل توجهی را در ایام محرم و تاسوعا و عاشورای حسینی و دیگر ایام عزاداری را در طول سال شامل میشود.
در هنگام جنگ تحمیلی نیز یکی از عوامل ایجاد روحیه و تحول روحی را می توان در این نوع موسیقی یافت.
آیین های عاشورایی به واسطه موسیقی ریتمیک و با حرکاتی سمبلیک همچون زنجیر زنی، سینه زنی، سنج زنی بیشترین تنوع موسیقی دینی ایران را در بر میگیرد.
در گذشته و در میان همه اقوام نقش موسیقی در هنگام اجرای آیین های دینی به قدری مهم بود که بدون موسیقی و شعر هیچ مراسمی اجرا نمیشد.
به همین دلیل است که در این نواحی موسیقی و هنر دینی مهم ترین بخش موسیقی و هنر را تشکیل میدهد.موسیقی دینی و آیینی در ایران با توجه به نوع دین آیین های ویژه خاص خود را دارد.
موسیقی دینی بخش قابل توجهی از موسیقی ایرانی را تحت سیطره خود قرار داده و به شاخه های گوناگونی تقسیم شده است.
در مقایسه با سایر هنرها، موسیقی دینی از اهمیت ویژه ای و رواج فوق العاده برخوردار است.
موسیقی ایرانی را می توان بر اساس محتوا و نوع اجرا به شاخه های مختلفی تقسیم کرد و از هر کدام از این شاخه ها هم میتوان به زیرمجموعههای بیشتری دست یافت.
در میان انواع موسیقی عاشورایی و تعزیه منحصراً توسط شیعیان اجرا میشود و موسیقی عاشورایی خود به شاخه ها و دسته های مختلفی تقسیم می شوند.
که هر بخش از آن دارای ویژگی ها و خصوصیات خاص خود بوده و بسته به نوع مراسم و حتی روزهای مختلف عاشورا با هم تفاوت شایان ذکری دارند.
مراسم آیینی شام غریبان نیز که به یاد اسرا و یتیمان بازمانده از فاجعه کربلا اجرا میشود بسیار رایج و متداول است و با شکوه خاص خود اجرا می شود.
این مراسم به خاطر مصیبتهای اسیران کربلا بر عکس مراسم زنجیرزنی و سینه زنی در روزهای دیگر بدون همراه داشتن بیرق و وسایل روشنایی برگزار میشود.
اما شعرخوانی با سوز و گداز به رسم دیگر سنت های عاشورایی بر جای خود باقی است.
* موسیقی تعزیه
یكی دیگر ازگونه های موسیقی كه همراه با هنر نمایش در جهت هنر مذهبی قرار گرفت تعزیه نام دارد. اینكه تعزیه از چه زمانی در ایران شروع شده مورد اختلاف است.
در بعضی منابع چنین آمده که تعزیه در لغت به معنای عزاداری و سوگواری است كه از قرن چهارم هجری در ایران آغاز شد.
ولی بنابر روایتی نمایش مذهبی و یا در اصطلاح تعزیه تا عصر صفویه هنوز در ایران مرسوم نشده بود زیرا هیچ یك از مورخان و نویسندگان ایران در آثار خود از آن سخنی به میان نیاورده اند.
گروهی نیز معتقدند كه در زمان قاجار روابط ایران باكشور های خارجی به ویژه روسیه تزاری گسترش یافت و ماموران و سران دولت ایران در روسیه با دیدن مجالس نمایش و تئاتر و اپرا پس از مراجعت از ایران درصدد برآمدند كه آن را بصورت نمایش مذهبی درآورند.
مورخان بر اساس متون و سفرنامههای سیاحان اروپایی این روند را این گونه تشریح می كنند:
“ابتدا تنها دسته هایی بوده اند كه به كندی از برابر تماشاچیان می گذشتند و با سینه زدن و زنجیر زدن و كوبیدن سنج و نظایر آن، و حمل نشانه ها و علم هایی كه بی شباهت به افزارهای جنگی نبود و نیز هم آوازی و هم سرایی در خواندن نوحه، ماجرای كربلا را به مردم یادآوری می كردند.
و در مرحله بعدی آوازهای دسته جمعی كمتر شد و نشانه ها بیشتر، و یكی دو واقعه خوان ماجرای كربلا را برای تماشاگران نقل می كردند و با سنج و طبل و نوحه آنها را همراهی می كرده است.”
موسیقی آوازی تعزیه از جنبه های گوناگون قابل اهمیت است.
ارتباط وكنش متقابل میان آواز در تعزیه و موسیقی ردیف دستگاهی و هم چنین مسائلی از قبیل منع مذهبی در گسترش موسیقی اهمیت آواز در تعزیه را دوچندان می كند.
در واقع موسیقی آوازی تعزیه از سویی مبتنی بر موسیقی آوازی در ردیف دستگاهی است و از سوی دیگر سبب حفظ و تداوم آن در طول سالیان متمادی شد.
از زمان صفویه با تشدید فضای مذهبی و منع موسیقی گسترش و تكامل تعزیه سبب شده آواز موسیقی ردیفی به تعزیه وارد شود و خود را با آن وفق دهد.
شاخص ترین موسیقیدان های عاشورایی ابوالحسن خان اقبال آذر؛ آواز را از تعزیه آغاز كرده بود صفحات به جا مانده از وی درآخر عمر و قدرت حنجره او در ۱۰۴ سالگی شگفت انگیز است در تعزیه فقط بازیگرانی كه در نقش معصومان ویاران امام ظاهر می شوند حق دارند آواز بخوانند و به اصطلاح امروزی دیالوگ های خود را با موسیقی ادا كنند.
در تعزیه شبیه خوان حضرت عباس چهارگاه می خواند . چهارگاه یكی از هفت دستگاه موسیقی ایرانی است كه ماهیتی حماسی دارد.
سقای حسین سید و سالار نیامد علمدار نیامد ، علمدار نیامد
شه دین یك شب دیگر به حرم مهمان است مكن ای صبح طلوع ، مكن ای صبح طلوع
صبح فردا بدنش زیرسم اسبان است مكن ای صبح طلوع ، مكن ای صبح طلوع
اهمیت موسیقی آوازی در تعزیه به گونه ای است که ایفاگران نقش ها میبایست از دستگاههای موسیقی مطلع باشند تا اگر نقش آن ها تغییر یافت، بتوانند در آواز معین بخوانند.
آنان با تشخیص به جا و صحیح کاربرد نغمهها و جایگاه آنها در تعزیه جهت تأثیرگذاری بیشتر آن در قلوب مردم، سود جستند.
این هنرمندان در اثر سالها ممارست دریافتند که چه دستگاهها و گوشههایی را در هر یک از مجالس مختلف به کار گیرند تا بازتاب حسی مطلوبی داشته باشد.
برای مثال حضرت عباس باید چهارگاه بخواند، حر؛ عراقی می خواند، عبدالله بن حسن که در دامن شاه شهیدان به شهادت رسیده است؛
دست قطع شده ی خود را به دست دیگر گرفته و گوشه ای از آواز راک می خواند که به همین جهت آن گوشه به راک عبدالله معروف است. اگر در ضمن تعزیه، اذانی باید بگویند به آواز کردی میخوانند.
در سؤال و جواب ها هم تناسب آوازها با هم رعایت شده؛
به عنوان مثال اگر امام با حضرت عباس سؤال و جوابی داشتند، امام شور می خواند و عباس نیز باید جواب خود را در دستگاه شور بدهد.
اما سرلشگران، افراد و امرا با صدای بلند و پر پرخاش در مخالف آواز میخوانند.
نکته دیگر در تعزیهخوانی فرم مرکب خوانی در ردیف موسیقی ایرانی است.
شبیهخوان حضرت زینب(س) گوشه ای از دستگاه شور را به نام گریلی میخواند كه البته این گوشه در روایت های مختلف به نام های گیری یا گوری هم خوانده میشود.
به نقل از بعضی موسیقیدانان نام اصلی این گوشه گریه لیلی بوده كه به گریلی تغییر نام یافته است.
قطعه معروف گریه لیلی از ساخته های استاد مرحوم اسدالله ملك كه خود ایشان با ویولن اجرا كردهاند به گونه ایست كه شنونده را به یاد هق هق گریه می اندازد.
در تعزیه از یکی دو ساز بادی از جمله شیپور یا کرنا برای اعلام برپایی تعزیه یا جنگ نمایشی سپاهیان و نی برای سوزناک تر کردن لحظههای احساسی و لحظه های وداع و بی کسی و در کنار آن سنج و طبل استفاده میشود.
این نمایشها گاهی در دستگاههای موسیقی ایرانی اجرا میشود که البته متناسب با موقعیت، مقام و روحیه شبیه خوان انجام میگیرد.
در تعزیه مخالفان امام حسین در دستگاهها و گوشه های کوبنده نظیر ماهور و موافقان در دستگاهها و گوشه های سوزناک مانند دستگاه شور و چهارگاه میخوانند.
در ادوار مختلف ایران، دربار و پایتخت حكومت محل تجمع هنرمندان بوده است.
از زمان صفویه، به دلیل منع سایر انواع موسیقی، مراكزی نظیر تبریز، قزوین و اصفهان، محل تجمع تعزیه خوانان و راویان آوازهای مذهبی شد.
این راویان به دلیل تسلط بر دقایق و ظرایف آواز، از تكنیك ها و حالات مختلف آن برای شخصیت پردازی ها در نمایش های سوگ آور بهره می جستند.
شخصیت ها و كاراكترهای مختلف نیز این امكان را فراهم می كرد عامل مهمی برای ادامه یافتن مراسمات سوگواری بخصوص مراسم عزاداری محرم شده است.
مداحان گذشته آشنایان به سبك های مختلف آوازی ایرانی ومتناسب با فرهنگ شیعی و ملی ما بوده اند
اما متاسفانه امروزه شاهد آن هستیم كه عدم آگاهی از این دانش گرانبها و ارزشمند مداحی ها را به سمت تقلید از موسیقی هایی كشانده كه با فرهنگ ملی و شیعی ماهم خوانی ندارد.
* انواع گونههای موسیقی آیینی عاشورایی در ایران
نوحه خوانی:
نوحهخوانی به عنوان گونه مهم و پرطرفداری از میراثِ موسیقی عزا در ایران، تاریخچهای آکنده از اقتباسها و نوآوریها را همراه خود دارد.
در این میان، شورخوانی در سالهای اخیر به عنوان یکی از ارکان اصلی موسیقی سوگ در ماه محرم است که به نظر میرسد، هم بیش از گذشته توجه به خود جلب کرده و هم پیوند تاره ای با عناصر پیچیدهتر سازندهی موسیقی برقرار کرده است.
نوحه خوانی در نقاط مختلف ایران اشکال متفاوتی دارد كه از نوع گویش و آواهای فولكلر هر منطقه متاثر است و به خاطر چند اقلیمی بودن سرزمین ایران، شكل های متنوعی را از این فرم موسیقی مذهبی موجود است.
از لحاظ مضمون، نوحه خوانی نیز همچون دیگر فرمهای موسیقی مذهبی عاشورایی به روایت شهادت امام حسین(ع) و یاران با وفای ایشان در كربلا میپردازد با این تفاوت كه ریتم نقش مهمتری از شعر در آن ایفا میكند.
نوحه خوانی از لحاظ فرم بر پایه ریتم استوار است و در بین انواع موسیقی دستگاهی بیشترین شباهت را به تصنیف موسیقی ایرانی دارد،
اما به علت نداشتن اشراف نوحه خوانی امروزی به موسیقی ردیف دستگاهی، با گذر زمان روز به روز كیفیت موسیقایی خود را از دست میدهد.
ریتم مهم ترین نقش را در نوحه دارد، زیرا این فرم از موسیقی برای سینه زنی و زنجیر زنی مورد توجه است و برای این نوع از عزاداری وجود ضرب آهنگ امری مهم است.
نوحه خوانی از لحاظ فرم بر پایه ریتم استوار است و در بین مكاتب موسیقی دستگاهی بیشترین شباهت را به تصنیف موسیقی ایرانی دارد.
اما به علت نداشتن اشراف نوحه خوان ای امروزی به موسیقی ردیف دستگاهی، با گذر زمان روز به روز كیفیت موسیقایی خود را از دست می دهد.
نقش مهم ریتم در نوحه این قابلیت را به مداحان می دهد كه از ریتم های مختلف برای نوحه خوانی استفاده كنند.
در بخش ملودیك نوحه، معمولا دستگاههای همایون، نوا، چهارگاه، شور و آواز ابوعطا، افشاری و دشتی مورد استفاده قرار می گیرد.
كه می توان از این بین به ‘سلیم موذن زاده’ مداح آذری اهل بیت اشاره كرد كه با پایبندی به دستاوردهای موسیقی دستگاهی، آثار جاودانی خلق كرده است.
سطحیگرایی و نبود ریشههای غنی موسیقی خطری است كه اكنون این نوع موسیقی مذهبی را كه نقش بسزایی در شناساندن فرهنگ عاشورایی ایفا کرده است.
روضه خوانی:
روضه خوانی فرمی از موسیقی مذهبی است که با نگاهی به واقعه عاشورا در دوره صفویه شكوفا شد و با وفاداری به دستاوردهای موسیقی دستگاهی ایران و توجه به مضامین عاشورایی شكوفا شد.
به عقیده مورخان موسیقی، بیشتر فرم های موسیقی مذهبی امروزی، ریشه در شاهنامه خوانی دارد كه گونه ای از موسیقی با ایجاد فضای مصور است و روضه خوانی نیز از این دست موسیقی است.
در روضه خوانی، اشعاری برگرفته از وقایع قیام عاشورا در قالب موسیقی دستگاهی ایران اجرا میشد كه از لحاظ فرمال ریتمی آزاد داشت كه بیشترین شباهت را به آواز سنتی امروزی دارد.
وظیفه روضه تنها این نبود كه مخاطبان محزون باشند بلكه روضه خوان سعی می كرد با بیان پندهای واقعه عاشورا، راه سعادت در زندگی را به عزاداران بشناساند.
در دوران قاجار، روضه خوان ها اغلب اشراف خاصی به موسیقی و سبك های آوازی آن زمان داشتند و بیشتر آنها آواز خوان بودند و به سبب ارادت به سالار شهیدان، در ایام محرم روضه خوانی می كردند.
روضه خوان ها دستگاه هایی را برای روضه انتخاب می كردند كه از لحاظ فواصل و فراز و فرودها در كنار حزن و اندوه شنونده را به تفكر وادارد.
در بیشتر موارد روضه خوانها، روضه ها را در آواز دشتی، ابوعطا، دستگاه شور و نوا اجرا میكردند.
شاید سبب زوال امروز این فرم از موسیقی مذهبی، دور شدن روضه خوانها از دستاوردهای موسیقی دستگاهی و نداشتن اشراف كامل به آن است كه موجب شده این موسیقی صقیل جای خود را به موسیقی سطحی كه اكنون مورد استفاده قرار میگیرد بدهد.
مورخان موسیقی، زمان پیدایش نوحه خوانی را به اواخر دوران صفوی و اوایل دوره قاجار نسبت می دهند زیرا در این دوران بود كه موسیقی عاشورایی شكوفا شد.
به علت نبود آلات موسیقی بدین شكل امروزی، همه مسوولیت های اجرایی بر عهده نوحه خوان بود كه تكنیك بالای اجرایی و اشراف به موسیقی ردیف دستگاهی را می طلبید.
نوحه خوانی به علت اهمیت در آن دوران تاریخی همچون دیگر فرم های مذهبی موجب شد كه بخشی از موسیقی ایرانی كه دستاورد سال ها دگرگونی بود از گزند حوادث محفوظ بماند.
شورخوانی:
شورخوانی به خواندن نوحه یا ذکرگویی ریتمیک با تمپوی بالا گفته میشود که در آن عزاداران امکان مییابند با سرعت بیشتری به سینهزنی بپردازند.
شورخوانی کلاسیک با آنکه کندتر از مدلِ مرسوم امروزی اجرا میشده اما با این حال طبق اسناد و گزارشهای موجود از عزاداری ماه محرم در دورههای :
صفوی، قاجار و پهلوی، وجود الگوهای ریتمیک که عزاداران را وارد یک فضای شورانگیز و هیجانی میکرده است؛ غیر قابل انکار است.
با توجه به گزارشها و نمونههای صوتی موجود به نظر میرسد شور خوانی در عصر پهلوی دوم در میانِ سوگواریهای شهری و غیربومی نیز امری معمول بوده با این تفاوت که نسبت به مدلِ امروزی آن، هم گستره ملودیکِ فقیرانهتری داشته و هم به سببِ ریتم کندتر و سادهتر نوحهها کمتر جنبههای هیجانی، صوفیانه و خلسهآور در خود داشته است.
نوحهخوانی در قریب به نیم قرن اخیر با سبکی که با ریتمی ملایم و با شعرهایی که ترجیعبند آن توسط عزاداران تکرار میشد.
آغاز میگشته است؛ و به فراخور جلسه و مداح، بعد از سبکهای واحد سنگین به صورت سینهزنی تکضرب با سکوتهای طولانی به همان صورتِ قبل اما مقطعتر و با سکوتهای کوتاهتر ادامه مییافته؛
در پایان هم شور خوانده میشده، که در این سبک هم به فرمهای متنوعی از اجرا برمیخوریم، گاهی اوقات ریتم سه ضرب است و در برخی با ضربهای سریع و متداوم روبرو میشویم.
شورخوانی جدا از مداحیهای معمول شنیده شده، در سبکهای سوگواری محلی ایران نیز دارای فرمهای متنوعی است.
در موسیقی عزای بوشهر، شورخوانی بخش جدا ناپذیری از نوحهخوانیهای ماهِ محرم است.
«جوشیخوانی» یا «شورگیری»، مدلی هیجانی از نوحهخوانی یا ذکرگویی متداول است که در آن سینهزنها بدون وقفه و در فواصل بسیار کوتاه به سینه میزنند.
آنچه که در سالهای اخیر تحت عنوان شورخوانی مدرن از آن یاد میشود را میتوان به دلیل شتابِ تندِ تجربیات گوناگون در این ژانر یک نقطهی عطف در تاریخِ موسیقی عزای شیعیان به حساب آورد.
شورخوانی مدرنِ امروز، شاملِ فرمهای گوناگونی همچون ذکرگویی ، استفاده از ملودیهای برگرفته از موسیقی پاپ، تلفیق ملودیها با سنج و دمّام، شورخوانی براساس ریتمهای موسیقی پاکستان و هند، ترکیب ذکر و ملودی با سنج و دمّام و ترنس شور است.
شورخوانی مبتنی بر ذکر را برای اولین بار در سالهای میانی دههی هفتاد، نریمان پناهی به اجرا گذاشت.
او در مداحیهایش دقایقی طولانی را به گفتنِ بدون وقفهی «حوسین حوسین» اختصاص میداد.
پناهی درباره این سبک ویژهاش میگوید:
“آن موقع هم ما با سبک جلو نمیرفتیم. شاید یک ساعت فقط میگفتیم حسین. … نحوهی خواندن من همان نحوهی خواندن سبکهای قدیم بود.
نحوهی خوزستانی، نحوهی کربلاییها و نحوهی خودمان که آذری است.
اینها با هم ادغام است. من ترک هستم و وسط ذکر داغ که میشوم حسین را با لهجه ترکی میگویم. مثلاً میگویم حوسین.”